شهرستان شوشتر (مقدمه)
تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, | 17:40 | نویسنده : ایمان
کوهها یافت می گردند، و در شمار پرمعناترین آثار بجای مانده از ایران کهن هستند.» گذشته از اینکه شوشتر پیش از اسلام یکی از شهرهای مهم و حتی در اکثر موارد بعنوان مرکز ایالت خوزستان و حتی پایتخت ایران بوده است، پس از ورود اسلام به ایران و فتح این شهر توسط مسلمین نیز اهمیت خود را حفظ کرد و در ردیف مهمترین شهرهای ایران قرار گرفت. و از آن پس بیش از سیزده قرن مرکزیت خود را حفظ نمود تا اینکه در ابتدای حکومت پهلوی مرکزیت خوزستان از شوشتر به اهواز انتقال یافت. ذکر این نکته نیز لازم است که اگرچه مراکز ایالات همواره از اهمیت خاصی برخوردارند و به لحاظ این جایگاه توجه بیشتری جهت آبادانی آنها صورت می پذیرد اما در این خصوص مرکزیت شوشتر همواره از این مزیت بی بهره بوده و نتیجه معکوس داشته است و به این خاطر است که مرکز استان خوزستان، یکی از استراتژیک ترین استانهای کشور بوده و بنادر متعددی نیز داشته از جمله خود شوشتر که شهر بندری بوده و تا یکصد سال پیش در رود کارون تا شوشتر کشتیرانی رواج داشته است. همچنین محل ارتباط بین ایران و اعراب بوده که این خصوصیتها باعث می شده تا همیشه شوشتر در کشمکش بین حکومتها، گروهها و قبائل مختلف باشد و هر چند ساله یکبار به این شهر هجوم آورند. اوضاع کلی ایران از سقوط ساسانیان تا قدرت گیری مسلمانان سقوط یک امپراطوری بزرگ و منظم و چهار صد ساله به دست نیرویی نو خاسته و عاری از نظم که به زحمت بیست سال از تاسیس آن می گذشت، هم برای فاتحان بیش از حد‏‎ تصور باور نکردنی به نظر می آمد انتظار سریع و قطعی بود و هم برای مغلوبان بیش از حد تصور باور نکردنی به نظر می آمد. عوامل ضعف و انحطاط، که چنین سقوط حیرت انگیزی را برای امپراطوری ساسانی بوجود آورد از چندین نسل قبل حتی از سالها قبل از آنکه اسلام ظهور نماید،در اردکان دولت تیسفون شکل یافته بود. جنگهای طولانی خسرو اول با امپراطوری بیزانس که تا پایان عهد خسرو پرویز تقریباًً‎ یکسره ادامه داشت، ایران را خالی از نیروهای فعال نموده و باعث رکود صنعت و کشاورزی گردید. مالیاتهای فراوان و جنگهای متعدد تدریجاًً بین عامة مردم و حکومت، جدایی اجتناب نا پذیر ی بوجود آورد، بطوری که دستگاه حکومت را در نظر عامه بی اتکاء، بی بنیاد و پوشالی نمود. موبدان فاسد و طماع و اشرافیت و مغرور، هر روز در ایجاد نابسامانیها بیشتر توفیق می یافتند و این دو در افزودن فاصله بین مردم و حکومت بیشتر تلاش می کردند. رقابت نجبا که مخصوصاً از اواخر عهد خسرو پرویز دستگاه حکومت را دستخوش اغراض مدعیان کرده بود، هر گونه ثبات و استقرار را که برای اصلاح احوال جامعه لازم بود، غیر ممکن می ساخت. علاوه بر اینها بعد از خسرو پرویز وضعیتی پیش آمد که هر مرزبان یا سپهبدی در باطن داعیه خود سری داشت. در این ایام شاهان کم دوام این سلسله در دست بزرگان و فرماندهان سپاه در واقع آلت ضعیفی بیش نبودند، بطوری که در طی مدت سه سال اوضاع ایران بقدری آشفته شد که یازده پادشاه یکی پس از دیگری بر تخت سلطنت نشست. در واقع این پادشاهان جز بازیچه هایی در دست در باریان و سر بازان نبودند. قدرت موبدان با ضعف دولت ساسانی افزونی یافت و فساد و طمع پایان نا پذیر آنها یاس کشنده ای را در بین عامه ترویج نمود. چنانچه در بحبوحة قدرت آنها دعوت و تبلیغ عقاید و ادیان تازهای چون:بودایی، مانوی و مسیحی نیز وحدت روحی و فکری جامعه را بطور بارزی دچار اختلال و اختلاف نمود. حوادث طبیعی نیز از جمله عوامل انحطاط دولت ساسانیان بود. بطوری که در اواخر عهد خسرو پرویز در فرات و دجله طغیانی عظیم روی دادو چندین سد رادر هم شکست. وهمینطور فقدان عدالت اجتماعی در روزگار ساسانیان و جدایی طبقات که از مختصات آن زمان بود به مرور زمان در سطح جامعه نارضایتی بوجود آورد، تا آنجا که حتی آتشکده های طبقات مختلف نیز جدا از هم بودند. بنا بر این بسیار کمتر از آنچه که گفته شد، کافی بود تا بنیان دولتی استوار را فرو ریزد و باعث ویرانی و سقوط تمدنی دیرینه گردد. وقتی که یزد گرد سوم به پادشاهی رسید، تمام آثار انقراض در دولت ساسانی پدیدار گشته بود. یزدگرد شاهی کم تجربه و ناتوان بود و درچنین موقع خطیری نمی توانست ایران را در برابر حملة قوم تازه نفسی چون اعراب حفظ نماید. سلطنت یزدگرد سوم مقارن با آغاز خلافت ابوبکر، نخستین خلیفة اسلام بود. در زمان او اعراب که قومی بادیه نشین بودند، در زیر رایت اسلام متحد شدند و به فرمان ابوبکر نخستین خلیفة راشدین به ایران هجوم آورده و ایرانیان را به دین اسلام فرا خواندند. چون دولت ایران از پذیرفتن دین اسلام سر باز زد، اعراب مسلمان به طرف ایران سرازیر شدند و جنگهای ایران و عرب از سال 633تا643 میلادی بطول انجامید که مهمترین آنها: جنگ قادسیه، جلولاء و نهاوند است. جنگ قادسیه در رمضان 14هجری مطابق با 636 میلادی در محلی به نام قادسیه در پانزده فرسنگی شهر کوفه روی داد. سردار ایران رستم فرخزاد بود که ایران سپهبد یعنی فرمانده کل قوای ایران لقب داشت. سردار لشکر عرب سعدبن ابی وقاض از اصحاب رسول الله بود. جنگ مدت چهار روز به طول انجامید. رستم فرخزاد بر اثر حادثه ای مجروح شد و به دست عربی به نام هلال بن علقمه به قتل رسید و درفش معروف کاویان که نشانة فتح و پیروزی ایران در جنگها بود به دست عربها افتاد. اعراب بر اثر این فتح سراسر خاک عراق فعلی رابه تصرف در آورند و در سال 15 هجری تیسفون پایتخت امپراطوری ساسانی را بدون هیچ مقاومتی تسخیر کردند وبه غارت آن شهر تاریخی پرداختند. یزد گرد پس از فرار از پایتخت به حلوان در محل قزل رباط کنونی که محل استواری در کوههای زاگرس بود، عقب نشست وقریب صد هزار لشکر فراهم آورد. مدت هشتاد روز سپاه ایران به سرداری مهران در برابر اعراب ایستادگی کرد. سرانجام مهران نیز کشته شد و لشکر عرب در این جنگ هم پیروز گردید. این نبرد که به جنگ جلولاء معروف شد، در سال 16 مقارن با 638 میلادی روی داد و پس از این شکست بود که یزدگرد به ری گریخت. جنگ نهاوند، آخرین جنگ مهمی بود که در سال 21 هجری مقارن با 642 میلادی در حوالی شهر نهاوند با اعراب روی داد. در این جنگ نیز ایرانیان شکست خوردند و نتیجه آن برای اعراب بقدری درخشان بود که این جنگ را فتح الفتوح نامیدند. بدین گونه بنای چهار صد ساله ای که در واقع خسرو پرویز با ستیزه های بی حاصل و خونریزی های بدفرجام خویش پایه هایش را به شدت سست و متزلزل کرده بود بر سر یزدگرد شهریار که در هشت سالگی سرش در زیر بار مسولیت هایی که یک تاج لرزان و نا متعادل بر آن تحمیل می کرد، به شدت خم گشته بود، فرود آمد. سقوط دولت دیرینه سال ساسانی که اردشیر بابکان آن را بنیاد نهاده بود ومرگ یزد گرد سوم به پایانش آورد، افق تازه ای را در حیات اجتماعی توده های جامعه ایرانی نوید می داد. این افق تازه طلوع دنیایی را اعلام می کرد که به حکم قرآن کریم، می بایست در آن دیگر هرگز بعضی مردم بعضی دیگر را به بندگی نگیرند. ولی دیری نگذشت که وصول مالیات و خراج ها، توسط عمال حکام جدید، آنچنان مردم را در فشار و تنگنا قرار داد که برخی جلای وطن کرده و برخی نیز اقدام به مبارزه در مقابل تازه واردان طماع نمودند. سنگینی بار این مالیاتها کلاً بر دوش کشاورزان ایرانی قرار داشت. اگر در عهد ساسانیان، ملاکین بزرگ اراضی و دولت از روستائیان بهره کشی می کردند، در عهد حکومت عرب نه تنها کماکان این وضع ادامه داشت، بلکه میزان خراج و جزیه فوق العاده بیش از آنچه بود که در زمان ساسانیان در یافت می شد. گذشته از این، تفویض حق وصول مالیات به دهقانان و کدخدایان، کشاورزان را بیش از پیش تابع ووابسته به طبقه حاکمه می ساخت. وضع روستائیان از جهت دیگری نیز بدتر شده بود، زیرا اعراب بیش از زمان گذشته از مردم روستا کارهای اجباری مانند حفر و تنقیه مجاری آبیاری، احداث و تعمیر جاده ها، ساختمان، حصار قلعه ها و کاخها را برای خود طلب می کردند. این وضعیت باعث شد که ایرانیان از همان سالهای اولیة حکومت اسلامی به مقابله با حکام اعزامی خلیفه پرداخته و در جهت به دست آوردن آنچه را که عدالت اسلامی و مساوات اجتماعی می نامیدند مبارزه کنند.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پیچک